مـهـربـانـی تـا کـــــــی ؟؟ بـگـذارسـخـت باشم و سـرد !! بـاران کـه بـاریــد ... چـتـر بـگـیـرم و چـکـمـه !!! خـورشـیـدکـه تـابـیـد ... پـنـجـره ببـندم و تـاریـک !!! اشـک کـه آمـد ... دسـتـمـالـی بـردارم و خـشـک !!! او کـه رفـت نـیـشخـنـدی بـزنـم و سـوت.. باید که لهجه کهنم را عوض کنم این حرفِ مانده در دهنم را عوض کنم یک شمعِ تازه را بسرایم از آفتاب شمع قدیم سوختنم را عوض کنم هرشب میان مقبره ها راه می روم شاید هوای زیستنم را عوض کنم بردار شعر های مرا مرهمی بیار بگذار وصله های تنم را عوض کنم بگذار شاعرانه بمیرم از این سرود از من مخواه تا کفنم را عوض کنم من که هنوز خسته باران دیشبم فرصت بده که پیرهنم را عوض کنم.....
7 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/04/05 - 23:26